- دسته : زنا شویی,,
- تاریخ ارسال : سه شنبه 24 اسفند 1389
- بازدید : 241
مواردي که در زندگي زن و شوهر سبب اختلاف مي شود
ويژگي هاي فردي که در امر زناشويي نقش منفي دارد.
1. خسّت(خسيس بودن): يکي از مواردي که زندگي زناشويي را سخت و مشکل مي سازد؛ خسّت است.
2. عصبانيت: زن يا مرد عصباني زندگي را بر ديگري دشوارمي سازد. حساسيت هاي بي مورد و پرخاش و توهين و بي احترامي صفات مذمومي هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت مي کنند، به خود شخص نيز زيان مي رسانند. در چنين مواقعي بايد آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور ديگري جلب نمود و براي پالايش رواني او گفتگويي دو نفره انجام داد تا وي با بيان ناراحتي ها آرام گيرد.
3. دورويي: زن و مردي که با دو شخصيت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن يک رنگ نباشند؛ زندگي مطلوبي نخواهند داشت. زندگي اي که در آن صداقت و صميميت نباشد؛ اعتماد و اطمينان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل رواني بر آن حاکم خواهد بود.
4. دروغ: فرد دو رو کسي است که تظاهر به نيکوکاري و پاکدامني مي کند ولي در باطن طور ديگري مي باشد؛ امّا دروغگو کسي است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعيت را تحريف مي کند و بنا به ميل خود کردار و رفتارش را تنظيم مي نمايد. دروغ نيز مانند دورويي بنيان خانواده را متزلزل مي کند و اعتماد را از بين مي برد.
5. پنهان کاري: پنهان کاري عبارت از آن است که يکي از زوجين بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غياب او مبادرت به انجام اعمالي بنمايد و اين اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنين رفتاري ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بين مي برد. گاه اين گونه رفتارها در جهتي است که فرد به نفع خود و يا خويشاوندان نسبي و به ضرر همسر و زندگي مشترک انجام مي دهد. اين گونه اعمال بتدريج بنيان خانواده را به هم مي ريزد ، هر يک از زوجين را نسبت به رفتار ديگري بدبين و ناراحت مي نمايد و به عکس العمل وا مي دارد.
6. پرخاشگري و خشونت: پرخاشگري به رفتاري اطلاق مي شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زني که غذاي مورد علاقه شوهرش را نمي پزد و يا آن را مي سوزاند ، يا شوهري که از زنش مرتباً انتقاد مي کند و به او غـُر مي زند. هر يک از اين رفتارها بخشي از عناصر يک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشيدگي بنياد زندگي زناشويي مي گردد. خشونت و عکس العمل هاي زننده و شديد چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعيف مي نمايد و زندگي را براي هر دو مشکل مي سازد. در خانواده اي که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انساني رخت بر مي بندد و محيط تربيتي نامناسبي از نظر تربيت فرزندان ايجاد مي شود.
7. لجاجت: از ديگر عوامل بنيان کن در خانواده لجاجت است. اين حالت بين زن و مرد زياد ديده مي شود و گاه به جايي مي رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسايل خانه منتهي مي گردد. چنانچه اين حالت، وضعيت افراطي به خود بگيرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشيدگي خانواده منتهي گردد.
8. خودبيني و تحقير ديگري: خودبيني يا تصوير ذهني هر کس از شخصيت خويش ، از مجموع تصورهاي او درباره توانايي ها ، احساس ها ، انديشه ها ، آرزوها ، داوري ها ، و کوشش هاي وي تشکيل مي شود.
معمولاً کساني که خود کم بين هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بي مقدارتر و زبون تر از ديگران احساس مي کنند؛ افرادي که دچار خود بزرگ بيني هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستايي و جاه طلبي اند ؛ چنين افرادي سعي مي کنند با تحقير ديگران ، بزرگ نمايي کنند. زن يا شوهري که بخواهد همسر خود را تحقير کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبي هاي خود را به رخ ديگري بکشد ، با دست خود تيشه به ريشه زندگي زناشويي خويش مي زند.
9. بي انضباطي: مرد يا زني که اساس رفتار خود را بر بي انضباطي قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار مي گيرد. گاه بي انضباطي منجر به بي اعتمادي مي شود و گرمي و شادماني را از خانواده مي گيرد. مردي که شب دير به خانه مي آيد و زماني را براي تفريح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمي گيرد، موجبات نارضايتي خانواده خود را فراهم مي آورد.
وجوهي از اختلاف هاي زناشويي تفاوت هايي فردي يک اصل مسلّم غير قابل انکار است که براي نظام اجتماع و طبيعت ضروري است. به پيروي از اين اصل طبيعي، بين زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زماني که اين اختلاف ها فاصله زيادي نداشته باشد و با گذشت و چشم پوشي همآهنگ شود، مشکلي را ايجاد نمي کند. مواردي از اختلاف هايي که ممکن است، منجر به ناهمنوايي و ناسازگاري شود، عبارت است از:
1. اختلاف در خواسته ها: يکي از عواملي که در انتخاب همسر و زندگي زناشويي بايد مورد توجه قرار گيرد ، خواسته هاي زن و شوهر است. زن يا شوهري که داراي خواسته هاي ايده آل و متفاوت از ديگري باشد و در تعديل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاري در زندگي زناشويي از اين جهت وجود خواهد داشت.
2. اختلاف در سليقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سليقه و علاقه در افراد طبيعي است؛ ولي چنانچه در برنامه هاي زندگي خانوادگي، اين اختلاف در جهت هماهنگي بين زن و شوهر تعديل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاري منتهي گردد.
3.اختلاف در ديدگاه ها: انسان موجودي است با آرزوهاي نامحدود ، او هر چه بيشتر داشته باشد ؛ بيشتر هم مي خواهد و برآورده شدن هر نيازي به جاي کاستن از آرزوهاي انسان ، نيازهاي تازه اي را هم بر مي انگيزاند. چنانچه زن و شوهري با ديدگاه ها و آرزوهاي متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگي زناشويي خود هماهنگي ايجاد کنند ، زندگي شاد و موفقي را نخواهند داشت.
4- اختلاف در خلق و خوي: بعضي افراد عصباني ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضي ، و بعضي داراي روحيه اي گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست مي باشند ؛ بنابراين توافق اخلاقي در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
5. اختلاف در ميزان هوش: اختلاف سطح هوشي همسران نسبت به يکديگر ، ممکن است در زندگي زناشويي آنان مشکلاتي ايجاد نمايد. بنابراين در نظر گرفتن بهره هوشي و اختلاف سطح معقول در اين زمينه خالي از اهمّيت نيست.
6. اختلاف در ابعاد معنوي: مرد و زني که از نظر رعايت و پايبندي به امور معنوي اختلاف سطح دارند ، زندگي بي دغدغه اي نخواهند داشت. بنابراين در امر ازدواج بُعد اعتقادي به ويژه جنبه هاي معنوي آن بايد مورد توجه خاص قرار گيرد.
با نظر دادن شما دوست عزیز (در بهتر شدن این وبلاگ به خودتان کمک کنید)